ترس از پرسیدن در کودکان؛ از واقعیت تا خیال | دیجیاتو

[ad_1]

آمارها نشان می دهد که بسیاری از کودکان هفت ساله از پرسیدن سوال در مدرسه در کلاس های درس خجالت می کشند یا به عبارت دیگر کودکان ترس مشترکی از پرسیدن سوال دارند. محققان معتقدند دلیل اصلی این امر این است که کودکان از همکلاسی های خود می ترسند زیرا فکر می کنند اگر سوالی بپرسند ممکن است بعداً توسط سایر همکلاسی ها آنها را احمق خطاب کنند.

جالب است بدانید که در گذشته تحقیقاتی در مورد همین موضوع بین بزرگسالان انجام شده است. این یکی از رایج ترین موضوعات در تحقیقات بزرگسالان بود. بسیاری از بزرگسالان از درخواست کمک یا عدم اظهار نظر در مورد مسائل مختلف می ترسند. این به این دلیل بود که بسیاری احساس می کردند آسیب پذیری خود را به دیگران نشان می دهند و از ابراز آن احساس بدی داشتند. گروهی دیگر این را تحقیر درونی می دانستند و این درخواست کمک و راهنمایی، بیانگر انحراف و زیان آنان بود.

چرا سوال پرسیدن برای کودکان دشوار است؟

در واقع این افراد بر این باور بودند که پرسیدن سوال در موقعیت های مختلف به ویژه در مقابل دیگران شبیه به این است که آنها گیج شده اند و به دلیل نپرسیدن شخص دیگری قادر به تجزیه و تحلیل موضوع نیستند.پاسخ این سوال این است که بدیهی است که همه به جز خودش می فهمند. این باعث می شد که فرد از پرسیدن سوال ترس داشته باشد و بسیاری از پرسیدن سوالات مختلف در کلاس احساس کوچکی و اضطراب می کردند. البته ممکن است برخی سوالات مطرح نشده از بازخورد پاسخ دهندگان ناشی شود و ترس از این موضوع نیز می تواند ترس از پرسیدن را افزایش دهد.

در واقع، تحقیقات جدید روی کودکان نشان می دهد که آنها نیز از همین مشکل رنج می برند. در واقع ممکن است این موضوع از وجود افراد زیادی از دوران کودکی به دلایل مختلف ناشی شود. این تحقیق نشان داد که کودکان نیز به دلایل مختلف از پرسیدن سوالات مختلف در کلاس خودداری می کنند. محققان معتقدند ترس از تحقیر و دیگران دلیل ترس و پرسش نکردن کودکان است. در هر صورت اکثر آنها حتی در زمانی که واقعاً باید پاسخ می دادند از پرسیدن سوال اجتناب کردند! تا همین اواخر، روانشناسان فکر می کردند که کودکان تا سن نه سالگی شروع به ارزش گذاری برای شهرت و درک دیگران نکرده اند. اما اخیراً موج عظیمی از اطلاعات در مورد این موضوع با انتقاد شدید روانشناسان از این ایده وجود داشته است.

ترس از پرسیدن در کودکان
ترس از پرسیدن در کودکان

تحقیقات جدید نشان می دهد که کودکان پنج ساله عمیقاً به این موضوع اهمیت می دهند که دیگران در مورد آنها چگونه فکر می کنند. آمار کودکانی که بازی می کنند نشان می دهد که بسیاری از کودکان زیر هفت سال در بازی های ساده تقلب می کنند تا باهوش به نظر برسند. این به وضوح نشان می دهد که کودکان در سنین پایین به آنچه دیگران در مورد آنها فکر می کنند اهمیت می دهند. اما در برخی موارد این امر می تواند به ضرر آنها تمام شود و آنها را مجبور به انجام رفتارهای غیر جالب کند تا ویژگی های مثبت در ذهن دیگران باقی بماند.

کودکان در چه سنی به نظر دیگران اهمیت می دهند؟ ترس از سوال پرسیدن در کودکان از چه سنی شروع می شود؟

تحقیقات اخیر در مورد کمک به کودکان نشان می دهد که کودکان از هفت سالگی فکر می کنند اگر کمک بخواهند، شایستگی خود را در ذهن دیگران از دست خواهند داد. در واقع اینکه چه تصویری در ذهن افراد باقی می ماند برای آنها مهم است که به طور کلی می تواند پیامدهای قابل توجهی در زندگی هر کودکی داشته باشد. سوال نکردن و ترس از پرسیدن یکی از مسائلی است که به راحتی می تواند رشد تحصیلی کودک را تحت تاثیر قرار دهد و باعث افت شدید نمرات در دوران مدرسه شود. یکی از ارکان مهم یادگیری، پرسیدن است. وقتی فردی از پرسیدن در کلاس می ترسد و نمی تواند سوال خود را بپرسد، به راحتی می تواند شکاف بزرگی در یادگیری و آموزش ایجاد کند. در واقع نباید از حضور همکلاسی های خود در کلاس خجالت بکشد یا حضور آنها باعث ناراحتی و ناراحتی فرد شود زیرا در غیر این صورت یادگیری آن فرد به طور جدی مختل می شود. البته، مربیان باید در نحوه تدریس و مدیریت کلاس تجدید نظر کنند و با در نظر گرفتن این موضوع، باید سعی کنند بهترین راه را برای آموزش بیابند که هر کسی بتواند به روشی سالم بحث کند و از پرسیدن هراسی نداشته باشد.

تحقیق در مورد ترس از سوال پرسیدن در کودکان

برای اطمینان از صحت فرضیه های آنها، محققان چندین آزمایش را برای کودکان طراحی کردند. یکی از مشهورترین و بهترین آنها چیزی بود که محققان را یک قدم به کشف نهایی و فرضیه علمی در مورد این رفتار در کودکان نزدیکتر کرد. در واقع این روش یکی از تکنیک هایی بود که پاسخ اصلی محققان روانشناسی مدرن را تشکیل داد، آیا کودکان به نظرات اطرافیان خود اهمیت می دهند؟

ترس از پرسیدن در کودکان
چرا کودکان از پرسیدن سوال می ترسند؟

بحث های کودکان در مورد دنیای اطرافشان می تواند بسیار پیچیده باشد، اما همیشه نمی توانند آنچه را که در ذهنشان می گذرد توضیح دهند. بنابراین ما داستان‌های ساده‌ای ساختیم و سپس از بچه‌ها سؤالاتی درباره این سناریوها پرسیدیم تا بچه‌ها افکارشان را نشان دهند. در واقع، این راهی است که ما می خواستیم بفهمیم در ذهن کودکان چه می گذرد و چگونه محرک های محیطی و آنچه در اطرافشان می گذرد را تجزیه و تحلیل می کنند. این تحقیق به ما دیدی کلی از طرز فکر کودکان در مورد رویدادها و رفتار دیگران نسبت به آنها داد و همچنین به ما این امکان را داد که از اطلاعات این تحقیق برای تجزیه و تحلیل افکار کودکان و نتیجه گیری قوی در مورد رفتار آنها استفاده کنیم. نظرات دیگران در مورد آنها

در چندین مطالعه، از 576 کودک چهار تا نه ساله خواسته شد تا رفتار دو کودک را در یک داستان پیش بینی کنند. یکی از شخصیت ها واقعاً می خواست باهوش باشد در حالی که دیگری فقط می خواست برای دیگران باهوش به نظر برسد. در یک مطالعه، به کودکان گفتیم که هر دو کودک در یک آزمایش ضعیف عمل کردند. سپس پرسیدیم که کدام یک از این شخصیت ها بیشتر اوقات دست خود را جلوی کلاس بلند می کنند تا از معلم کمک بخواهند. هدف این سوالات آماده سازی ذهن کودکان برای رفتار دانش آموز و مرتبط ساختن آن با افت تحصیلی و طرح سوال است. چه کودکان هوش کم را مساوی با پرسیدن سوال بدانند و چه ترجیح می دهند در یک بازی ساده باهوش به نظر برسند فقط برای جلب توجه، نتایج بسیاری از مطالعات قبلی نشان داده است که کودکان تا سن 9 سالگی اصلا اهمیتی نمی دهند که دیگران در مورد آنها چه فکر می کنند. . این مشکوک بود در واقع با این موضوع می توان به تحلیل بهتر و جامع تری از بسیاری از رفتارهای کودکان در مراحل مختلف زندگی آنها دست یافت. نتایج تحقیقات ممکن است ریشه ترس از پرسیدن سوال در کودکان را آشکار کند.

بچه های چهار ساله یکی از این دو کودک را به اندازه کسی که به دنبال کمک بود انتخاب می کردند، در واقع هرگز فکر نمی کردند کسی که قرار است باهوش به نظر برسد قطعاً سؤال نمی کند یا کسی که باهوش است. مشکوک اما کودکان هفت یا هشت ساله فکر می کردند که کودکی که می خواهد باهوش به نظر برسد کمتر به دنبال کمک است. و توقعات بچه ها واقعاً ماهیت شهرت و اهمیت را در اذهان دیگران به ارمغان آورد.آنها به ویژه به نحوه رفتار شخصیت ها در مقابل همسالان و همکلاسی های خود توجه داشتند. آنها هنوز هم می‌توانند موقعیت‌هایی را تصور کنند که در آن کودکی که می‌خواهد باهوش به نظر برسد، درخواست کمک می‌کند، اما فقط می‌خواهند که این سؤال مخفیانه و محرمانه پرسیده شود که بتوانند کمک دریافت کنند. زیرا آنها فکر می کردند که این کار آنها را کمتر باهوش و وابسته می کند.

به طور کلی، اگر بخواهیم همه گروه‌های سنی را در نظر بگیریم و پاسخ‌های آنها را تحلیل کنیم، عموماً بچه‌ها فکر می‌کردند که هر دو شخصیت به یک اندازه در حضور افراد زیاد از دیگران کمک می‌خواهند. در واقع، اکثر بچه‌ها فکر می‌کردند که باهوش بودن و تظاهر به باهوش بودن، مانند درخواست کمک نکردن و انجام کارها به تنهایی بدون نیاز به کمک افراد دیگر در زندگی‌شان یا حتی نیاز به درک مکرر مسائل است. تکرار. از آنجایی که آنها فکر می کردند فردی که کمترین اختلال یادگیری را در کلاس دارد و فردی که کمترین سؤال را در کلاس می پرسد یک نفر است، سؤال سؤالی را مستقیماً با بیهوشی به ذهن خود متصل کردند. اکثر سوالات کلاس

ترس از پرسیدن در کودکان
گروهی هیجان زده از بچه های مدرسه که در کلاس تشویق می کنند

سناریوهای دیگر را هم از بچه ها پرسیدیم. ما متوجه شده‌ایم که آن‌ها رفتارهای خاصی را تشخیص می‌دهند که باعث می‌شود کودک در مقابل همسالان خود کمتر باهوش به نظر برسد، مانند اعتراف به شکست یا تحقیر موفقیت. پرسیدن این سوال برای کودکان اساساً همان پذیرش آشکار شکست بود. این تحقیق نشان داد که کودکان از راه‌های مختلفی که رفتار یک فرد می‌تواند کمتر حیله‌گر به نظر برسد، آگاه هستند و سعی می‌کنند از انجام آن‌ها اجتناب کنند. این وضعیت ترس از پرسیدن سوال را در کودکان افزایش داد.

یافته‌های ما نشان می‌دهد که وقتی بچه‌ها خودشان دچار مشکل می‌شوند، اگر نگران تصویری که در ذهن دیگران دارند، از درخواست کمک اجتناب می‌کنند، زیرا این معادل اعتراف به آن است. آنها شکست و موهای سفید را می‌شناسند. در این صورت، بی میلی به کمک گرفتن در حضور دیگران می تواند پیشرفت تحصیلی را به طور جدی مختل کند. برای موفقیت در هر زمینه ای، باید سخت کار کنید، وظایف چالش برانگیز را به عهده بگیرید (حتی اگر آن کارها منجر به مبارزه یا شکست شود) و سوال بپرسید. همه این تلاش‌ها زمانی می‌تواند دشوار باشد که فرد مراقب ظاهر خود در مقابل دیگران باشد و همچنان از درخواست کردن می‌ترسد و شکست می‌خورد. اما سوال اصلی این است! چگونه می توانیم از این امر جلوگیری کنیم؟

ترس از پرسیدن در کودکان
چرا کودکان از پرسیدن سوال می ترسند؟

چگونه می توانیم به کودکان کمک کنیم که بر این موانع و ترس خود از پرسیدن غلبه کنند؟

اولین غریزه ما ممکن است کمک گرفتن از طریق تأکید بر مزایای آموزش باشد. اما این تلاش ها ممکن است به کودکانی که دغدغه اصلی آنها ناتوان به نظر رسیدن است کمکی نکند. تحقیقات نشان می دهد که هنگام درخواست کمک می توانیم ناراحتی دیگران را دست کم بگیریم.

اول، بزرگسالان باید خطرات اجتماعی ناشی از کمک گرفتن را کاهش دهند. برای مثال، معلمان می‌توانند با در دسترس قرار دادن دانش‌آموزان برای مکالمه‌های انفرادی، زمانی که همکلاسی‌ها به صورت گروهی کار می‌کنند، به دانش‌آموزان فرصت‌های بیشتری برای جستجوی کمک خصوصی بدهند. معلمان باید این تلاش را با مراحلی ترکیب کنند که به دانش‌آموزان کمک کند سؤال کردن در مقابل دیگران را به عنوان رفتاری عادی و مثبت درک کنند. به عنوان مثال، مربیان می توانند فعالیت هایی را ایجاد کنند که در آن هر دانش آموز در یک موضوع “متخصص” باشد و سپس بچه ها برای تسلط بر همه چیز از یکدیگر کمک بخواهند. اگر کمک خواستن به عنوان یک فعالیت عادی در کلاس تلقی شود، کودکان ممکن است آن را کمتر نشان دهنده توانایی هایشان بدانند. چنین دانش‌آموزانی می‌دانند که پرسیدن سؤال نه تنها نشانه کمبود هوش است، بلکه مکمل یادگیری آن‌ها است. به این ترتیب می توان ترس از سوال پرسیدن را در کودکان از بین برد.

ترس از پرسیدن در کودکان
چرا کودکان از پرسیدن سوال می ترسند؟

در واقع، کودکان باید بدانند که کمک خواستن می تواند از نظر اجتماعی مفید باشد. والدین می توانند به این نکته اشاره کنند که پرسیدن سوال از کودک چگونه می تواند یک گفتگوی ارزشمند را برای کل خانواده شروع کند تا در مورد آن صحبت کنند و در مورد آن بیاموزند، و این دقیقا همان چیزی است که تعامل در مدرسه وجود دارد. از این گذشته، درخواست کمک نه تنها برای تماس گیرنده، بلکه برای افرادی که سوالات یا مشکلات مشابهی دارند نیز مفید است. علاوه بر این، بزرگسالان می توانند کودکان را برای کمک آنها تحسین کنند. این پاسخ نشان می دهد که آنها نه تنها برای موفقیت بی دردسر، بلکه برای تمایل به کمک گرفتن نیز ارزش قائل هستند. ترس از پرسش از کودکان در کودکان می تواند عواقب ناخوشایندی به همراه داشته باشد که باید با کمک مربیان و والدین با آن برخورد کرد.

در آینده، روانشناسان و محققان آموزشی باید این پیشنهادات را ارزیابی کرده و راهبردهای جدیدی را برای غلبه بر ترس کودکان خردسال از ادراکات همسالان ایجاد کنند. آنها و همچنین مراقبان و معلمان یک چیز را باید در نظر داشته باشند: کودکان فکر می کنند و سعی می کنند دیگران را هدایت کنند، در واقع، کودکان بیشتر از آنچه ما فکر می کنیم می دانند.اما ممکن است مدتی طول بکشد تا بزرگسالان عمق چیزی را درک کنند. این درک

[ad_2]

Braylon Mccoy

محقق حرفه ای وب. پیشگام الکل متعصب تلویزیون دوست حیوانات در همه جا.