متال گیر سالید چگونه جنگ هسته ای را محکوم می کند؟

[ad_1]

سری Metal Gear Solid هیدئو کوجیما داستان پیچیده ای دارد. اما می توان گفت که کل ماجرا اعتراض به سلاح های هسته ای است.

ژاپنی ها استعداد خاصی در ترکیب چیزهای عجیب و غریب با یکدیگر به خصوص در بازی های ویدیویی دارند. به عنوان مثال، ماریو، یک لوله کش ایتالیایی از محله بروکلین است که قرار است از قلمرو قارچ ها در برابر یک لاک پشت غول پیکر محافظت کند. یا مثلا سونیک یک جوجه تیغی فوق سریع است که با یک دانشمند دیوانه مبارزه می کند. Metal Gear همچنین داستان سربازان بسیار ماهر در عملیات نفوذ است که بهترین ترفند نفوذ آنها ایستادن در یک جعبه مقوایی است.

شاید بتوان این خط برتر را خلاصه ای کلی از گیم پلی عجیب بازی دانست. با این حال، زمانی که اولین نسخه از بازی در سال 1987 منتشر شد، کوجیما داستان کامل را در ذهن نداشت. ظاهر بازی داستان Big Boss، Venom Snick و Solid Snick را روایت می کند. اما اگر کمی عمیق‌تر بگردیم، درباره سربازانی است که جدا از شخصیت اصلی برای ارزش‌های داستانی می‌جنگند. حال اگر موضوع اصلی بازی را در نظر بگیریم، کل بازی هشداری در مورد سلاح های هسته ای و [و شاید ابراز انزجار از] این یک جنگ است.

سیاست ستون تزلزل ناپذیر متال گیر است


داستان های متال گیر بسیار شبیه به رویدادهای دنیای واقعی هستند. جنگ های جهانی، پروژه منهتن (II. ژاپن تنها کشوری است که درد را در میان ترس از نابودی جهانی توسط سلاح های هسته ای تجربه کرده است. درک اینکه چگونه این انفجار بر روحیه مردم آن کشور تأثیر گذاشت، دشوار است. این فاجعه عمیقاً بر مردم آن کشور تأثیر گذاشت. باورهای مردم ژاپن که تحت تأثیر سیاست و رسانه نیز قرار گرفته بودند.

سیاست همیشه در مرکز داستان متال گیر بوده است، اما این بازی فقط محکوم کردن ایالات متحده، اتحاد جماهیر شوروی، مزدوران، جوامع مخفی یا حتی امپریالیسم نبود. متال گیر روی چیزی کار می کند که همه این سیاستمداران در تمام این مدت با آن رقابت می کردند و آن چیزی نیست جز سلاح هسته ای. هر جناحی برای داشتن این توانایی بهانه ای دارد. در نهایت، این درگیری بر سر سلاح چیزی است که همه بازیکنان داستان را دور هم جمع می کند.

دوگانگی یک ربات هسته ای


سلاح های هسته ای نقش مهمی در بازی ایفا می کنند و چیزی که آنها را جذاب تر می کند نحوه به تصویر کشیدن آنها است. در واقع نام مجموعه از روی آنها حذف شد، متال گیر. مهم نیست که کدام نسخه را بازی می کنید و کدام شخصیت در مرکز داستان قرار دارد. شما همیشه سعی می کنید یکی از این وسایل را متوقف کنید و دنیا را از نابودی نجات دهید. از Shagohod در MGS 3: Snake Eater گرفته تا Sahelanthropus در MGS 5: The Phantom Pain، همه این ربات ها به گونه ای طراحی شده اند که تهدید اصلی بازی باشند.

این ایده که ربات های فلزی می توانند جهان را نابود کنند کمی مضحک به نظر می رسد. هر کاری که می‌کنید، در نهایت ربات‌های دوپا مجهز به سلاح‌های هسته‌ای هستند و با گذشت زمان بیشتر و بیشتر غیرمنطقی به نظر می‌رسند. داشتن چنین ربات هایی در پاسخ به نیاز به سلاحی که جهان را ویران می کند چندان ایده خوبی به نظر نمی رسد. البته مهم نیست این ربات ها چقدر عجیب و غریب هستند یا چقدر شبیه گانداما هستند. در نهایت فقط انداختن یک بمب اتمی برای پایان دادن به دنیا کافی است.

همه چیز پوشیده شده است


باینری چندین بار در Metal Gear پیاده سازی شده است. پس از انتشار MGS 2: Sons Of Liberty، طرفداران به شدت از پیچ و خم های مداوم بین شخصیت های اصلی، اسنیک مبارز و رایدن خروشان شکایت کردند. این بیگ باس بود که ارتش ایالات متحده را ترک کرد زیرا احساس می کرد مورد آزار قرار گرفته است و سپس از یکی از پیروان خود برای ساختن حماسه خود استفاده کرد و سربازان بی شماری را دفن کرد و خونریزی کرد. در MGS 5، بازیکنان می توانند نوع شخصیت Venom Snick را که می خواهند انتخاب کنند. چه قاتل روانی خونسرد بخواهند و چه منجی مهربان و بخشنده.

این همه یک پوشش است. این دوگانگی فقط یک خیال است. حقیقت این است که هر کسی با تمرین کافی می تواند تبدیل به یک باس بزرگ یا یک مار جامد یا حتی فردی مانند رایدن شود. مهم نیست که آنها چه کسی هستند، زیرا هدف آنها در نهایت یک جنگ بیهوده در یک میدان جنگ کنترل شده است. سلاح های هسته ای که قرار بود جهان را از جنگ های آینده دور نگه دارد، به عاملی برای کنترل جنگ ها تبدیل شد.

جنگ بی پایان


بازیکنانی که متال گیر را تجربه می کنند، انتظارات خاصی از داستان دارند. به همین دلیل بود که وقتی MGS 5 عرضه شد، بسیاری به گم شدن آن اعتراض کردند. طرفداران معترض بودند که چرا کونامی راه کوجیما را مسدود کرده و نسخه احتمالاً نهایی مجموعه را خراب کرده است. اگرچه همکاری کوجیما با کونامی با پایانی ناخوشایند به پایان رسید، اما کوجیما پیشنهاد یک بازی نیمه تمام را رد کرد. اما دلیلی وجود دارد که MGS 5 به این وضعیت رسیده است و بیشتر آن مربوط به نیمه دوم بازی است.

MGS 5: Phantom Pain به دو بخش تقسیم می شود. قسمت اول «انتقام» و قسمت دوم «مسابقه». در قسمت اول، بازیکنان آنچه را که انتظار دارند انجام می دهند. بعد از ضربه سایفر به Big Boss در Peace Walker، زمان محاسبه فرا رسیده است. در طول داستان او ارتش خود را سازماندهی می کند و افراد بیشتری را جمع می کند. در پایان این قسمت، آنها Cypher را شکست داده و Sahelanthropus را دستگیر می کنند. اگر بازی در اینجا به پایان می رسید، احتمالاً یک پایان عالی برای یک سریال افسانه ای خواهد بود.

اما قسمت دوم کل داستان را تغییر می دهد. مرحله 41 به درستی “جنگ پروکسی بی نهایت” نامیده می شود زیرا واقعاً چنین است. افراد مستقر در مرکز زمین لرزه از نفوذ یک جاسوس در میان آنها می ترسند و برخی از شرکت کنندگان بیگ باس اعدام یا تبعید می شوند و بدتر از همه این است که گروهی از کودکان سرباز Sahelanthropus را می ربایند. پیچ نهایی داستان نیز زمانی اتفاق می افتد که متوجه می شویم ونوم اسنیک در واقع جایگزینی برای Big Boss اصلی است. این همان ونوم اسنیک است که ما به عنوان آخرین باس در اولین بازی سری متال گیر در سال 1987 با آن مبارزه کردیم.

سرانجام، پشت همه اینها، شکستن دیوار چهارم و بارها نوارهای مرموز، مجموعه متال گیر با تمام قوا در برابر جنگ های هسته ای به عنوان رویدادی که پایان جهان را به همراه خواهد داشت و همچنین علیه سلاح های هسته ای عمل کرد. خودشون که باعث حماقت زیاد میشه.میشه موضع گرفت. وقتی بیگ باس در بیمارستان به زیرو رفت، فرصت شنیدن آخرین پیام خود را پیدا نکرد که منجر به ایجاد سیستم پاتریوت شد. برای کسانی که این را شنیده اند، بهتر است دوباره همان اشتباه را تکرار نکنند و زمین را به زمینی فلزی تبدیل نکنند.

محتوای پیشنهادی:بهترین تام هاردی – مرد جذاب هالیوودتلاش واقعی
بهترین تام هاردی - مرد جذاب هالیوود

[ad_2]

Kaia Lambert

گیمر. طرفدار رسانه های اجتماعی متخصص وب Wannabe. متعصب آبجو ارتباط دهنده. کارآفرین. گیک زامبی شیطانی. طرفدار پرشور تلویزیون عاشق بیکن غیرقابل درمان.

تماس با ما